تبسمتبسم، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره

تبسم پرنسس بابا و مامان

بدون عنوان

روز جمعه ١٨ مرداد مصادف بود با عید فطر که برای من عید فطر یعنی یه دنیا خاطره یه دنیا زیبایی دخترکم سال پیش دقیقا روز عید فطر به دنیا اومد وای که چه عیدی بود چه عیدی بزرگی از خدا گرفتیم مامان جونی دختر گلم شما دیگه به تاریخ قمری یکساله شدی وقتی بهش فکر میکنم تمام خاطرات این یکسال مثل یه فیلم جلوی چشمام رد میشه چه روزهای تلخ و شیرینی در کنار تو گذروندم عزیزم چه اولین هایی رو که با تو تجربه کردم دخترکم ..... اما حالا یه هفته دیگه جشن تولد شماست که می خوام یه جشن تولد کوچولو و جمع و جور برات ترتیب بدم و الان در تدارک اون هستم امیدوارم همه چیز به خوبی پیش بره....... اما یه چند تا عکس خوشکل از دخترم در روز عید........ ...
30 مرداد 1392

اولين تولد

دختر نازم  بعد يك هفته كار و زحمت ماماني برات روز تولدت يه جشن تولد رنگين كموني خوشكل گرفتيم كه براي هميشه تو ذهن همه بمونه عزيزم همه محبت كردن و براي شما كلي هديه خوشكل اوردن كه اگه بزرگتر بودي حتما خودت ازشون تشكر ميكردي و همه رو ميبوسيدي هداياي شما   پدر جون و مادر جون بابايي يه سه چرخه صورتي خوشكل عمه نرجس يه بلوز شلوارك قرمز ناناز عمو سينا يه پيرهن بانمك و عمو پوريا (عمو پوريا نبود متاسفانه) يه سارافون مخمل زرشكي خوشمزه مامان جون و باباجون  ماماني يه پلاك طلا كه اول اسم گل دخترم هست و  دايي مهدي و زن دايي زهرا يه تاب خوشكل كه دخترم باهاش بازي كنه و دايي محسن و زن دايي ارميتا يه س...
30 مرداد 1392
1